نقدی بر آثار بهایی حسین امانت
اما معماری بهایی؛ جدا از بحث اخلاقی و اجتماعی که چقدر بهاییت را میتوان یک مسلک گرفت، یک معمار بهایی چنین عقیدهای دارد؛ بنابراین با دینی روبروییم که با توجه به ایرانی بودن پیامبرش و نزدیکی تعالیم کلی آن با اسلام انگاری که دینشان، یک نوگرایی ایرانی-اسلامی است و از این جهت شاید معماری اش هم قابل الهام و قابل بررسی باشد که در عبادتگاه «لوتوس» کاملا مشهود است. اما نکتهی قابل توجه، سبک معماری ای است که امانت برای بعضی اثار بهایی خود انتخاب کرده: نئوکلاسیک رومی و نه ایرانی یا اسلامی!
عبادتگاه لوتوس، مشهورترین عبادتگاه بهاییان، معمار: فریبرز صهبا
چرا امانت که در برج آزادی نشان داده میتواند معماری ایرانی را یک قدم جلو ببرد، چنین عقب گرد عجیبی دارد و ساختمانی ساخته که بیشتر حس و حال ساختمان های بازاری و لاکچری را دارد؟ آیا این تقلید، از روی بی هویتی است، همان طور که پیش تر هم دیدهایم که در کشورهای حاشیه ی خلیج فارس برای پیشنیهسازی از بادگیرهایمان استفاده کرده اند؟
و یا این هویت طلبی را بعنوان مصداق نظریهی خاقانی در نظر بگیریم: اصلاح طلبان ( و در معنای کلی نوگرایان) همیشه بدنبال هویتخواهی رفته اند (مصداق بارز: مهدی حجت) و اصول گرایان و محافظه کاران آثار مدرن و جهانی ساخته اند (نمونه: باغ کتاب یا آثار ساخته شده در دورهی قالیباف).
اما حتی با پذیرش نظریهی خاقانی هم، بهاییان نباید معماری کلاسیک یونانی را میپذیرفتند و حداقل به سمت آثاری با بوی ایرانی اسلامی کشیده میشدند. احتمالا کارفرمای اسرائیلی خیلی تمایلی به این نوع معماری نداشته.
مرکز جهانی بهاییان، اثر حسین امانت، حیفا اسرائیل
نگارش پروپوزال معماری